سریال و پچ و کرک نرم افزار ( فقط نرم افزار فول ورژن + ترجمه فارسی )

سریال و پچ کرک نرم افزار Patch Crack Serial Full Version Software Reg Key

سریال و پچ و کرک نرم افزار ( فقط نرم افزار فول ورژن + ترجمه فارسی )

سریال و پچ کرک نرم افزار Patch Crack Serial Full Version Software Reg Key

شعر ، اعتقادات سُست

95/8/10

همه رفتن کسی ، که در این خانه نماند
دزد به آنان زده کَس ، آیه الکرسی نخواند
اعتقاداتشان سُست ، بوده ست که شکست
ترس از این نداشتن ، که شیطان هر کجا هست
خانه ی شان تاریک بود ، چون کسی قرآن نخواند
حتی گاه به گاهی ، به راه راست خود نراند
اینان به هم دست می دهند ، گفتن مهم آن نیّت است
گفتن نمی خوانند نماز ، گفتن بِه از آن غیبت است
خود را فریب دادن اینان ، حلال نیست آن لقمه ی نان
چون از هر راه ، آمد در شکم
در دل نشیند ، کم کم غم
حرف حق را پذیرا نیست ، آن عقل که خورده ست حرام
بد نارفیقی ست که هرگز ، از او نمی بینی مرام
سال ها دوستت است ، یک روز دشمن می شود
آن همه نان و نمک ، عاقبت سنگ می شود
اینان ز معتاد بد ترند ، حل نگردد مشکل شان
چون خداوند زده بر ، گوش دل ها شان مُهر گِران

ترانه راه رفتن ( پیوند اعضاء )

1395/9/17
اگر امروز روزی یه ، که باید یه روز می رفتم
اگه اشکی بر من می ریزید ، فقط باشه تا یه هفتم
نگذارید چیزی بمونه ، ازم تو این دنیا ...
ببخشید اگه سرزده ، ازما اشتباهی و گناه
چه خوب میشه از این جسم ، تو خاک چیزی نمونه
همه ی اعضام اهدا شه ، به اونی که مهربونه
ما که میریم چرا باید ، بمونه از ما یه سنگ قبر
کی می شورش اگه که آسمون ، نباره از بارش ابر
بزارید ثواب بمونه ، لا اَقل از ما تو دنیا
بزارید همه بدونن ، ما نبودیم به اون بدی ها
بزارید یک یا چند نفر ، با مرگ ما زندگی کنن
یا که از به بعد بهتر ، واسه خدا بندگی کنن

شعر مادر ، من که یادم نمیره

93/9/1
من که یادم نمیره ، اون دستای پینه بسته
اون دلی که بعضی وقتا ، از حرف و کارام شکسته
من که یادم نمیره ، اون عاشق حقیقی
اون که عشقش خاصّه ، نداره هیچ رقیبی
من که یادم نمیره ، شب هایی تو تب می سوختم
تو دل مادر انگار ، آتشی می افروختم
من که یادم نمیره ، اون شب های بیماری
می گفت عزیزکم بخواب ، خودش می کشید بیداری
من که یادم نمیره ، اون که بود آرامش خونه
وقتایی که پیشم نبود ، چه جور می گرفتم بهونه
آن که لقمه ای را ، از شکم خویش می زد
نبودی دلش واسه ، دیدنت پر می زد
اون که می رفتی بیرون ، تا برگردی دلش شور می زد
اشک از چشمش جاری می شد ، به خودش سیلی می زد
قدر مادر و بگو ، چه جور من و تو دونستیم
هِی دلش و زخم زدیم ، آخر سرم که شکستیم
اون که عاشق صدا و ، محو دیدن ماست
چرا تو خونه ی سالمندان ، خیلی تنهاست
یه عمری زحمت بکشیم ، جبران نمیشه کاراش
بیا با هم ول نکنیم ، دیگه نه دل و دستاش

شعر ، با مادراتون ، یکم مهربون شید

1395/12/14
با مادراتون ، یکم مهربون شید
تو خلوتاشون ، یه هم زبون شید
حالا که دادم ، من او را از دست
فهمیدم چه گوهری بود و هست
نیاید شما هم ، مثل من شید
یه نوش دارویی ، بعد مرگ شید
یه روز می فهمید ، که خیلی دیره ....
که اون زمین گیر ، تو خاک اسیره ....
چه فاید داره ، اشکای من
حالا که نیستش ، بزنه لبخند
لعنت به من که ، گرفتم حالَش
زین بابت من ، آرام ، نبود خیالَش
نشد که شوم ، باز افتخارَش
لحظه ی آخر ، باشم کنارَش
چه زجر هایی ، کشیده ست او
که بیند روی مرا
من آن دختر پسر باشم
چه گوید نام مرا
چه شب هایی کنار بسترم
تا صبح نیا را مید
به آن که شوَم فرزندِ صالح
داشتهَ ست امید
میوه ی باغ زندگی یَش رسید
اما دگر نیست که دارد امید

اما دگر نیست که دارد امید