تسلیت قلب صبورم ، خیلی وقتِ از تو دورم
تو بزار پای غرورم ؛ آخه این روزا مجبورم
نه عاشق بِشم این روزا ، نه فارغ بِشم یه روزی
به دلم همیشه میگم که ، تو داری به پام می سوزی
آخه هر کس که لایق تو نیست ، ای دلِ آروم نه دیونه
هر کسی که نباید با تو ، بشینه توی این خونه
اگه اون قلبش باشه از سنگ ، دلِ تو از فراغش تنگ
اگه اون دلش سیاه باشه ، سپیدی تو کنه کم رنگ
اگه اون عشق و تأهل خوند ، ولی اون تعهد از خود روند
اگه اینجاست ولی اونجاست ، یاد یک کسی تکرارِ
به هر بهونه ای میره ، میگه این آخرین دیداره
اگه یکی بیادش که ، بِگه می مونه تا آخر
تو حرفش را نکن باور
تو حرفش را نکن باور
عاشقان را بدیدیم ، که مثل شمع می سوزند
چون یار بی خبر بِرَفت ، یه عمری چشم به در می دوزند
97/9/30
http://shereno.com/43772/45692/529446.html
از خود شروع می کنم ، که صفر یا یک باشم
دست بر زانو زده ، یا علی گفته و پاشم
در جست و جوی آن ، حقایق پنهانم
من خود می دانم که ، هیچ را نمی دانم
نه مدّعی شدم به آن ، علمی که امروز دارم
یه لحظه ضربتی سخت ، ز این علمم هیچ ندارم
گر که مرا گیرد غرور ، ز دانشم می شوم دور
چون همان علم بُوَد ، قدرتش می رسد به زور
هر چه بنوشتیم ما ، کمی و کاستی ایی داشت
حرف های این دل بود ، که فقط راستی ایی داشت
تو ز حرف های ما ، گیر پندی
آب را هم بنوش ، با قندی
پرده بُگشای ، ز راز هستی
که نشان دهی ، باز هم هستی
ز حقارت ها نباید ، که گریست
چو که علم او می دهد ، پس این کیست ؟
ز همان تحریم ها ، تکریم شدیم
ما یک بودیم ، که حالا تیم شدیم
شُکر کن در هر نماز ، به او که انسان آفرید
او که در سختی ایی ، به تو می دهد امید
1396/11/23
http://shereno.com/file.php?id=496755
http://shereno.com/43772/45692/485997.html
در این روز ها چقدر زخم است
http://shereno.com/43772/45692/479360.html
دیگر علف تازه ای نیست ، که خورَد آن گوساله
http://shereno.com/43772/45692/479525.html
1394/3/17 |
|
ماه هم انگار با آسمونش |
امشب غریبی می کرد |
تو دل آسمونم که |
وجود داشت غصه و درد |
آسمون دیده تو شب ها |
ستاره به ما می زنه چشمک |
ابر که دوست واقعیش بود |
گفت نکن به عشق خود شک |
ابر که دید شکسته آسمون بِش گفت |
تصمیم نگیر وقتی هستی مجنون |
خبر به رعد و برق که رسید |
گفت که ماه و با ستاره دید |
با اون بزرگی ای که داشت |
یک دفعه شد خیلی شد کوچیک |
به سرش یک دفعه زد |
بگیره از ماه انتقام |
به یاد حرف آسمون که |
می گفت من خیلی تنهام |
یه شب که ماه و ستاره رو |
دید که با هم تنهان |
سیلی به صورتش زد |
گفت که بخور نوش جان |
آسمون دل شکسته |
از سیلی ماه بارید |
دیگه قرن هاست که هیچکس |
ماه و به زیبائی ندید |
رعد و برق میاد و زود |
از پیش آسمون میره |
چون که چشمش می اُفته به ماه و |
دوباره دلش می گیره |
دیگه بعد از سیلی ماه |
کسی عاشق نشد |
زمان که تند تند می گذشت |
کسی به اون دل نسپرد |
آسمون که غصه شو دید |
از دل خودش پرسید |
که هنوز دوستش داری |
به اون تو بستی امید |
از اون جائی که پدر بنده متأسفانه سیگاریه این شعر را در وصف افرادی مانند ایشان سرودم
یه سیگار ، گوشه ی لبش داره آ تیش می گی ره
اون که می سوزه منم داره عشقم می میره
با یه پوک ، دو پوک زدن تو می شی سی گاری
عشق ، علاقه ، اراده رو کم کم از دست دادی
ذوق و است عداد ، خودت و کور کردی
آدمای دو رو و ور و از خودت دور کردی
چیزی نمی مونه واست جز یه اع صاب خورد
تو رو خدا این بار نکن تو یه سی گاری دود
اول هر اعتیا دی همیشه سی گاره
حس کنج کاوی در دل همه ی ما جا داره
نکن قبول دعوت اون که می گه یه پوک بزن
اون که رفته بهم می گفت به این بی راهه من نرم
==========================================
اینم شعری از خانم اندیشه فولادوند ( بازیگر و شاعر و نویسنده ) در همین مضمون
خمیازه های کشدار سیگار پشت سیگار
شب گوشه ای به ناچار سیگار پشت سیگار
این روح خسته هر شب جان کندنش غریزی است
لعنت به این خود آزار سیگار پشت سیگار
یک استخوان و صد میخ آن پرده را دریدند
ناموس سایه بر دار سیگار پشت سیگار
در انجماد یک تخت این لاشه منفجر شد
پاشیده شد به دیوار سیگار پشت سیگار
بر سنگ فرش کوچه خوابیده بی سرانجام
این مرده ی کفن خوار سیگار پشت سیگار
صد صندلی در این ختم بی سرنشین کبودند
مردی تکیده، بیزار سیگار پشت سیگار
تصعید لاله ی گوش با جیغ های رنگی
شک و شروع انکار سیگار پشت سیگار
این پنج پنجه امشب همخوابگان خاکند
بدرود دست و گیتار سیگار پشت سیگار
مردم در این رهایی در کوچه های بن بست
انگار ها نه انگار سیگار پشت سیگار
ماسیده شد تلافی بر میله میله پولاد
در یک تنور نمدار سیگار پشت سیگار
مبهوت رد دودم، این شکوه ها قدیمی است
مومن به اصل تکرار سیگار پشت سیگار
لخت و پلید با اخم کنج اتاق تاریک
در بستری گنهکار سیگار پشت سیگار
صد لنز بی ترحم در چشم شهر جوشید
وین شاعران بیکار سیگار پشت سیگار
در لابلای هر متن این صحنه تا ابد هست
مردی به حال اقرار سیگار پشت سیگار
اسطوره های خائن در لابلای تاریخ
خوابند عین کفتار سیگار پشت سیگار
عکس تو بود و قصه، قاب تو بود و انکار
کوبیده شد به دیوار سیگار پشت سیگار
با یک طپانچه امشب این عطسه هم ترور شد
شلیک تیر اخطار سیگار پشت سیگار
هر شب همین بساط است، چای و سکوت و یک فیلم
بعد از مرور اشعار سیگار پشت سیگار
ته مانده های سیگار در استکانی از چای
هاجند و واج انگار سیگار پشت سیگار
کنسرو شعر و سیگار، تاریخ انقضا خورد
سه/یک/ممیز چهار سیگار پشت سیگار
خودکار من قدیمی است گاهی نمی نویسد
یک مارک بی خریدار سیگار پشت سیگار”