با سلام
خدمت دوستان و کاربران گرامی
این داستان برای چند روز قبل در یکی از روستاهای بین بابل و قائمشهر اتفاق افتاده که میگن تلویزیون نشون داد که یک دختر و پسری 1 سالی همدیگه رو می خواستن پدر و مادر دختره هم راضی بودن که دایی دختر خانوم اونا را از تصمیمشون منصرف میکنه و همه دیگه راضی به این وصلت نمیشن حالا به روایتی میگن پسره معتاد به کراک هم بوده پسره میاد با یک تفنگ دو لول در یک شبی به خونه اونا و تفنگ رو دوشش گذاشته بود و مثل اینکه 2 یا 3 ساعت باخانواده دختر خانوم حرف زده اونا هم قبول نکردن و نمیدونم چی میشه که اول با یک گلوله پدره رو میزنه مادره میاد دختره را فراری بده قایمش می کنه تو کُمد و زنگ میزنه برای دایی دختره مادر زنه را با دو گلوله میکشه و دایی دختر خانوم زنگ در رو میزنه در که باز میشه دایی دختر خانوم را هم میکشه و موقع اینکه مأمورین انتظامی سر میرسن به پسره به دختر خانوم میگه اینا را کشتم تا عذاب وجدان بگیری بعدش پسره خودش را کشت به نقل از آقایان : حاج عباسعلی گرزین و شعبان حسین پور